پیشین، قبلی، سابق، اسبق، جلوتر، مقدم
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
during the previous year
طی سال پیش
my brother's previous house
خانهی قبلی برادرم
She has two children by a previous marriage.
او از ازدواج قبلیاش دو فرزند دارد.
her previous husband
شوهر سابق او
previous to her arrival
پیش از آمدن او
قبل از، پیش از
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «previous» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/previous