آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲ تیر ۱۴۰۴

    Present

    ˈpreznt prɪˈzent ˈprezənt ˈprezənt prɪˈzent

    گذشته‌ی ساده:

    presented

    شکل سوم:

    presented

    سوم‌شخص مفرد:

    presents

    وجه وصفی حال:

    presenting

    شکل جمع:

    presents

    معنی present | جمله با present

    noun countable A2

    هدیه، پیشکش

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی مقدماتی

    مشاهده

    an excellent present for the neighborhood priest

    یک پیشکش نفیس برای کشیش محله

    He brought presents for his children.

    برای فرزندانش هدایایی آورد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    a Nowruz present

    هدیه‌ی نوروز

    noun uncountable

    زمان حاضر، زمان حال، اکنون

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    another one of those periods which were much like the present

    یکی دیگر از آن دوره‌هایی که بسیار شبیه حالا بود

    verb - transitive

    هدیه دادن، اهدا کردن

    He presented a one-million-dollar check to the Red Cross.

    او یک چک یک میلیون دلاری به صلیب سرخ هدیه کرد.

    Upon his retirement, they presented a gold watch to him.

    هنگام بازنشستگی به او یک ساعت طلا پیشکش کردند.

    verb - transitive verb - intransitive

    معرفی کردن، ارائه دادن، عرضه کردن

    patients who present symptoms of malaria

    بیمارانی که دارای علایم مالاریا هستند

    Computers present no problem to him.

    کامپیوتر برای او دشواری ایجاد نمی‌کند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    This painting presents a shocking scene from the war.

    این نقاشی یک صحنه‌ی تکان‌دهنده از جنگ را نشان می‌دهد.

    His coming presented us with a new opportunity.

    آمدن او به ما فرصت جدیدی داد.

    She presented a new plan.

    نقشه‌ی جدیدی را ارائه داد.

    The shows to be presented are old.

    برنامه‌هایی که نشان داده خواهند شد قدیمی هستند.

    She presented the evidence to the court.

    شواهد را به دادگاه تقدیم کرد.

    Ladies and gentlemen! We proudly present Dr. John Aryani!

    خانم‌ها و آقایان، با کمال افتخار دکتر جان آریانی را خدمت‌تان معرفی می‌کنیم!

    Haideh presented her fiance to us.

    هایده نامزد خود را به ما معرفی کرد.

    Ambassadors were presented to the president.

    سفیران به حضور رئیس‌جمهور معرفی شدند.

    adjective

    موجود، آماده، مهیا، حاضر، فوری

    all those who were present there

    همه‌ی آن‌هایی که آنجا بودند

    Both brothers were present at the meeting.

    هر دو برادر در جلسه حاضر بودند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The landlord demanded the present payment of the rent.

    صاحبخانه پرداخت فوری اجاره را خواستار شد.

    Her present shop is small.

    مغازه‌ی فعلی او کوچک است.

    the present owner

    مالک فعلی

    Those (who were) present began to protest.

    حضار شروع به اعتراض کردند.

    Five students were absent and twenty were present.

    5 شاگرد غایب و 20 شاگرد حاضر بودند.

    Nitrogen is present in the air.

    در هوا نیتروژن وجود دارد.

    the amount of gold (which is) present in these sands

    میزان طلای موجود در این شن‌ها

    He was present too.

    او هم حضور داشت.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد present

    1. adjective existing; at this time
      Synonyms:
      current present-day contemporary existent being extant modern today nowadays immediate instant already started begun going on in process at this moment just now topical up-to-date for the time being under consideration prompt coeval contemporaneous in duration even now ad hoc
      Antonyms:
      past future former previous absent
    1. adjective nearby, here
      Synonyms:
      available near at hand on hand in attendance on deck on board in view within reach ready there attendant existent on-the-spot accounted for made the scene show up there with bells on
      Antonyms:
      away distant far absent
    1. noun existing time
      Synonyms:
      now today instant present moment the time being this time here and now this day nonce
      Antonyms:
      past future
    1. noun gift
      Synonyms:
      donation offering favor grant handout giveaway goodie bounty largess boon lump stake gratuity endowment benefaction gifting compliment benevolence write-off
    1. verb introduce; demonstrate
      Synonyms:
      show introduce display give offer state put forward advance submit allege declare expose exhibit perform produce cite extend relate suggest imply raise adduce expound tender proffer manifest infer intimate recount do pitch lay pose mount proposition do the honors make known hold out open to view roll out make a pitch get together fix up give an introduction trot out put on stage
      Antonyms:
      withhold refrain subdue
    1. verb give, hand over
      Synonyms:
      hand over offer grant donate award bestow hand out furnish gift entrust devote put at disposal proffer give away lay on put forth confer come up with kick in
      Antonyms:
      take

    Collocations

    at the present time

    فعلاً، در زمان حال، اکنون،درحال حاضر

    for the present

    موقتی، تا مدتی، فعلاً

    present arms

    پیش فنگ، ادای احترام نظامی

    present company excepted

    بلانسبت حاضران، به استثنای شما

    present one's compliments

    سلام رساندن، ادای احترام کردن

    Idioms

    make someone a present of something

    چیزی را به کسی هدیه دادن، چیزی را به کسی دادن

    سوال‌های رایج present

    معنی present به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی Present در زبان فارسی به معانی مختلفی مانند «هدیه»، «حاضر» و «ارائه‌ دادن» ترجمه می‌شود، بسته به زمینه‌ای که در آن استفاده شده است.

    در معنای نخست، Present به معنای هدیه است؛ چیزی که از روی محبت، قدردانی یا به مناسبت خاصی به دیگری داده می‌شود. هدیه دادن از دیرباز بخشی از فرهنگ انسانی بوده و در مناسبت‌هایی مانند تولد، سال نو، یا مراسم خاص انجام می‌گیرد. یک Present در این مفهوم می‌تواند مادی یا نمادین باشد؛ از یک کتاب گرفته تا یک یادگاری ساده. اثر روانی هدیه دادن فراتر از ارزش مادی آن است، زیرا احساس دیده‌شدن، محبت و احترام را به همراه دارد. در بسیاری از فرهنگ‌ها، نحوه‌ی بسته‌بندی، نحوه‌ی اهدا، و حتی زمان هدیه دادن نیز اهمیت دارد.

    در معنای دوم، Present به معنای «حاضر» یا «در مکان بودن» است. وقتی گفته می‌شود «او حاضر است»، منظور این است که فرد در یک جلسه، کلاس، یا موقعیت مشخص حضور دارد. این مفهوم در آموزش، کار و فعالیت‌های سازمانی کاربرد زیادی دارد. برای نمونه، در کلاس‌های درس یا نشست‌های رسمی، ثبت حضور (Attendance) از طریق علامت‌زدن Present یا Absent (غایب) انجام می‌شود. حضور داشتن به‌معنای مشارکت در فرآیند یادگیری یا تصمیم‌گیری است و به همین دلیل، صرفاً فیزیکی بودن کافی نیست؛ بلکه حضور فعال نیز مورد توجه است.

    سومین کاربرد مهم کلمه‌ی Present در معنای ارائه دادن یا معرفی کردن مطلبی به دیگران است؛ مانند زمانی که یک فرد کنفرانس می‌دهد یا ایده‌ای را برای گروهی توضیح می‌دهد. در این مفهوم، Present کردن نیازمند مهارت‌های خاصی مانند بیان شفاف، سازمان‌دهی منطقی محتوا، استفاده از ابزارهای بصری مانند اسلاید، و تسلط بر موضوع است. در محیط‌های دانشگاهی، جلسات دفاع پایان‌نامه، ارائه‌ی پروژه، یا سخنرانی‌های علمی همگی نمونه‌هایی از این کاربرد هستند. موفقیت در این نوع ارائه‌ها به آمادگی ذهنی، آشنایی با مخاطب، و توانایی مدیریت زمان بستگی دارد.

    معنای دیگر Present به زمان حال (زمان حال ساده یا Present Tense) مربوط می‌شود که در زبان‌شناسی و دستور زبان انگلیسی مطرح است. این کاربرد در بررسی زمان افعال و ساختارهای گرامری جایگاه ویژه‌ای دارد. مثلاً جمله‌ی "She works every day" در زمان حال ساده است و بیان‌کننده‌ی عملی تکراری در زمان حاضر است. شناخت زمان Present برای یادگیری زبان انگلیسی از پایه ضروری است، چرا که بسیاری از تعاملات روزمره و توصیف‌ها در این زمان صورت می‌گیرند.

    از منظر روانی و فلسفی، «حال یا Present Moment» مفهومی‌ست که به زمان اکنون اشاره دارد. در بسیاری از مکاتب فکری و روان‌شناسی‌های نوین، زندگی در لحظه‌ی حال به‌عنوان روشی برای کاهش اضطراب و افزایش تمرکز توصیه می‌شود. تمرین ذهن‌آگاهی (Mindfulness) دقیقاً بر همین اصل استوار است؛ یعنی تمرکز بر Present و رهایی از اشتغالات فکری مربوط به گذشته یا آینده. در این نگاه، Present نه فقط زمان فعلی، بلکه نقطه‌ی اتصال ذهن و واقعیت است.

    کلمه‌ی Present با توجه به کاربردهای گوناگونش، واژه‌ای چندلایه و پرکاربرد محسوب می‌شود که در فرهنگ، زبان، آموزش، روابط انسانی و حتی فلسفه‌ی زندگی، نقش مهمی ایفا می‌کند.

    گذشته‌ی ساده present چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده present در زبان انگلیسی presented است.

    شکل سوم present چی میشه؟

    شکل سوم present در زبان انگلیسی presented است.

    شکل جمع present چی میشه؟

    شکل جمع present در زبان انگلیسی presents است.

    وجه وصفی حال present چی میشه؟

    وجه وصفی حال present در زبان انگلیسی presenting است.

    سوم‌شخص مفرد present چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد present در زبان انگلیسی presents است.

    ارجاع به لغت present

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «present» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/present

    لغات نزدیک present

    • - presence chamber
    • - presence of mind
    • - present
    • - present a case for
    • - present arms
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    garbled gastrointestinal gateway gear up gelatinous out of nowhere over the years Jul jump at jump on the bandwagon Jun juristic just then just as kinda تندیس نفت ماهی آبشش‌آبی ماهی دهان‌کاغذی ماهی گل‌خورک مزین کیقباد یاتاقان نفتالین زعفران لق لحیم میلیارد میلیاردر میلیون
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.