آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۳ مرداد ۱۴۰۴

    Now

    naʊ naʊ

    معنی now | جمله با now

    noun adverb conjunction A1

    حالا، اکنون، فعلاً، در این لحظه، هان، اینک

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی مقدماتی

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    He is busy now.

    او اکنون سرش شلوغ است.

    He is now writing a new book.

    حالا دارد یک کتاب تازه می‌نویسد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Now is the time to decide.

    اکنون هنگام تصمیم‌گیری است.

    I feel all right now.

    حالا حالم خوب است.

    Can I open the window now?

    آیا حق دارم حالا پنجره را بازکنم؟

    He left just now.

    او هم اکنون رفت.

    We were talking of you just now!

    همین الان داشتیم حرف تو را می‌زدیم!

    Now hear this!

    حالا گوش بده!

    Now don't make me angry!

    دیگه منو کلافه نکن!

    Now be a good boy and do as I tell you!

    دیگه پسر خوبی باش و هرچه می‌گم انجام بده!

    Now this central nerve can be seen in all the vertebrates we have examined.

    خاطر‌نشان می‌شود که این عصب مرکزی در کلیه‌ی مهره‌دارانی که مورد آزمایش قرار دادیم،دیده می‌شود.

    Now, in my opinion, this point of view is false.

    باید متذکر شوم که این دیدگاه از نظر من مردود است.

    he is changeable, now happy, now sad

    او دمدمی است؛ گاهی شاد و گاهی غمگین

    The scenery along the road was beautiful, now green an lush, now dry and bare.

    مناظر میان راه زیبا بودند: برخی سرسبز و خرم و برخی خشک و لخت.

    The people now decided to choose him as leader.

    آنگاه مردم تصمیم گرفتند او را به رهبری برگزینند.

    Now they put the passengers in lifeboats.

    آنگاه مسافران را سوار قایق‌های نجات کردند.

    a good many years ago now, when I was a college student

    سالها پیش از این، وقتی که دانشجو بودم

    This tower has stood for several centuries now.

    این برج از چندین قرن پیش از این برپا بوده است.

    Now that you are ready we can go.

    حالا که آماده‌ای می‌توانیم برویم.

    Now he is better, he can go back to school.

    اکنون که حالش بهتر است، می‌تواند به مدرسه باز گردد.

    the now point of view

    دیدگاه متداول

    He is more interested in the now than in the future.

    او به حال بیشتر توجه دارد تابه آینده.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد now

    1. adverb presently
      Synonyms:
      today immediately right now instantly soon directly promptly at once forthwith straightaway right away at this moment at this time just now these days nowadays like now on the double PDQ pronto in a minute in a moment momentarily this day here and now in nothing flat first off any more away
      Antonyms:
      later future past

    Collocations

    right now

    هم‌اکنون، درست همین حالا، الان

    همین حالا

    Idioms

    now and then

    گاهی، گهگاه، گاه‌وبیگاه، برخی اوقات، هرازگاهی

    now you see it, now you don't

    حالا آن را می‌بینی و سپس آن را نمی‌بینی، یک‌دفعه غیبش می‌زند

    سوال‌های رایج now

    معنی now به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «now» در زبان فارسی به «اکنون» یا «الان» ترجمه می‌شود.

    واژه‌ی «اکنون» برای اشاره به زمان حال و لحظه‌ای که فرد در آن قرار دارد به کار می‌رود و نقش بسیار مهمی در بیان زمان و جریان وقایع دارد. این واژه یکی از پایه‌ای‌ترین کلمات در زبان است و در مکالمات روزمره، نوشتار رسمی و ادبیات کاربرد فراوان دارد. استفاده از «اکنون» به مخاطب کمک می‌کند تا توجه خود را به زمان حاضر معطوف کند و اهمیت لحظه جاری را درک نماید.

    در مکالمات روزمره، «اکنون» یا «الان» برای اعلام زمان انجام یک عمل، تصمیم‌گیری یا وضعیت جاری استفاده می‌شود. به عنوان مثال، وقتی کسی می‌گوید «الان مشغول کار هستم»، منظور این است که در لحظه‌ی صحبت، فرد به فعالیت خود مشغول است. این کاربرد نشان می‌دهد که واژه به سادگی جریان زمان و وضعیت‌های موقتی را منتقل می‌کند و امکان هماهنگی و درک متقابل را فراهم می‌سازد.

    در نوشتار رسمی و علمی، «اکنون» نقش مهمی در توصیف وقایع، گزارش‌ها و تحلیل‌ها دارد. استفاده از این واژه باعث می‌شود که متن دقیق و شفاف باشد و خواننده بتواند ترتیب زمانی و وضعیت فعلی موضوع مورد بحث را به راحتی درک کند. این کاربرد اهمیت زمان‌بندی و تمرکز بر لحظه حال را در انتقال اطلاعات نشان می‌دهد و به وضوح ساختار متن کمک می‌کند.

    در ادبیات و شعر، «اکنون» می‌تواند بار معنایی عمیق‌تر و فلسفی پیدا کند. اشاره به «اکنون» می‌تواند توجه خواننده را به ارزش زمان حال، تجربه‌ی لحظه و اهمیت زندگی در همین لحظه جلب کند. شاعران و نویسندگان با بهره‌گیری از این واژه، تمرکز ذهنی و احساسی مخاطب را بر زمان حاضر افزایش می‌دهند و پیام خود را با تاثیرگذاری بیشتر منتقل می‌کنند.

    همچنین، در زمینه‌های روانشناسی و توسعه فردی، «اکنون» مفهومی کلیدی محسوب می‌شود. توجه به لحظه حال و تمرکز بر «اکنون» می‌تواند به کاهش استرس، افزایش آگاهی و بهبود کیفیت زندگی کمک کند. این کاربرد نشان می‌دهد که «اکنون» نه تنها یک واژه‌ی ساده برای بیان زمان است، بلکه ابزاری برای ایجاد حضور ذهن و تجربه‌ی کامل‌تر زندگی روزمره نیز به شمار می‌آید.

    ارجاع به لغت now

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «now» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/now

    لغات نزدیک now

    • - novocain
    • - novosibirsk
    • - now
    • - now and then
    • - now or never
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.