با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Later

ˈleɪt̬ər ˈleɪtə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت عالی:

    latest

توضیحات

مخفف این لغت در حالت عامیانه l8r است.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective A2
آخر، آخری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- It's later than you think!
- دیرتر از آن است که فکر می‌کنی!
adjective
دومی، عقب‌تر
adverb
بعداً
- Later on, she became a doctor and married Bert.
- بعداً دکتر شد و با برت ازدواج کرد.
- Come later.
- بعد بیا.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد later

  1. adjective coming after
    Synonyms: downstream, ensuing, following, more recent, next, posterior, postliminary, proximate, subsequent, subsequential, succeeding, ulterior
    Antonyms: before, earlier
  2. adverb happening after
    Synonyms: after, afterward, again, at another time, behind, by and by, come Sunday, down the line, down the road, in a while, infra, in time, later on, latterly, more recent, next, subsequently, succeeding, thereafter
    Antonyms: before, earlier

Collocations

  • later on

    بعدها، بعداً، پس از آن

  • see you later

    خداحافظ، تا بعداً، به امید دیدار مجدد

Idioms

ارجاع به لغت later

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «later» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/later

لغات نزدیک later

پیشنهاد بهبود معانی