Ensuing

ɪnˈsuːɪŋ ɪnˈsjuːɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    ensued
  • شکل سوم:

    ensued
  • سوم‌شخص مفرد:

    ensues

معنی

adjective
بعدی، پی‌آیند، پس‌آیند

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ensuing

  1. adjective resultant
    Synonyms:
    following subsequent later consequent after next consequential posterior subsequential coming coming up next off postliminary
    Antonyms:
    preceding antecedent

ارجاع به لغت ensuing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ensuing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ensuing

لغات نزدیک ensuing

پیشنهاد بهبود معانی