با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Ensuing

ɪnˈsuːɪŋ ɪnˈsjuːɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    ensued
  • شکل سوم:

    ensued
  • سوم‌شخص مفرد:

    ensues

معنی

adjective
بعدی، پی‌آیند، پس‌آیند

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ensuing

  1. adjective resultant
    Synonyms: after, coming, coming up, consequent, consequential, following, later, next, next off, posterior, postliminary, subsequent, subsequential
    Antonyms: antecedent, preceding

ارجاع به لغت ensuing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ensuing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ensuing

لغات نزدیک ensuing

پیشنهاد بهبود معانی