با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Altitude

ˈæltətuːd ˈæltɪtjuːd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    altitudes

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
فرازا، بلندی، ارتفاع، فراز، منتها درجه، مقام رفیع، منزلت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- The plane flew at an altitude of 3000 meters.
- هواپیما در ارتفاع سه هزار متری پرواز می‌کرد.
- to lose altitude
- فرازا از دست دادن
- to gain altitude
- فرازا رفتن
- higher altitudes
- ارتفاعات بالاتر
- Plants cannot grow in these altitudes.
- در این فرازی‌ها (ارتفاعات) گیاهی نمی‌تواند بروید.
- altitude of triangle
- ارتفاع مثلث
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد altitude

  1. noun height in the sky
    Synonyms: apex, distance, elevation, eminence, loftiness, peak, summit
    Antonyms: depth

ارجاع به لغت altitude

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «altitude» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/altitude

لغات نزدیک altitude

پیشنهاد بهبود معانی