امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Apex

ˈeɪpeks ˈeɪpeks
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    apices

توضیحات

همچنین می‌توان از شکل جمع apexes به‌ جای apices استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun
نوک، سر، رأس زاویه، تارک

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
noun
اوج، نوک
- apex of a triangle
- رأس مثلث
- the apex of a mountain
- قله‌ی کوه
- the apex of the tongue
- نوک زبان
- the apex of his fame
- اوج شهرت او
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد apex

  1. noun top, high point
    Synonyms:
    acme apogee climax crest crown culmination cusp greatest height max maximum meridian most ne plus ultra peak pinnacle point roof spire sublimity summit tip tops up there vertex zenith
    Antonyms:
    nadir

ارجاع به لغت apex

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «apex» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/apex

لغات نزدیک apex

پیشنهاد بهبود معانی