آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Pinnacle

ˈpɪnəkl ˈpɪnəkl

معنی pinnacle | جمله با pinnacle

noun verb - transitive

اوج، منتهی درجه، قله نوک‌تیز، رأس، برج

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

men who have reached the pinnacle of fame

مردانی که به اوج شهرت رسیده‌اند

He did not desire to be pinnacled, but rather preferred to lead an ordinary life.

میل نداشت که او را به عرش برسانند؛ بلکه بیشتر می‌خواست دارای زندگی عادی‌ای باشد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد pinnacle

ارجاع به لغت pinnacle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pinnacle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pinnacle

لغات نزدیک pinnacle

پیشنهاد بهبود معانی