فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Max

mæks mæks

گذشته‌ی ساده:

maxed

شکل سوم:

maxed

سوم‌شخص مفرد:

maxes

وجه وصفی حال:

maxing

شکل جمع:

maxes

معنی‌ها

noun adjective

(آمریکا - عامیانه) مخفف: maximum

اسم خاص مذکر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد max

  1. noun street names for gamma hydroxybutyrate
    Synonyms:
    liquid ecstasy goop soap scoop Georgia home boy easy-lay grievous-bodily-harm

Phrasal verbs

max out

به حداکثر رسیدن، بیشینه شدن

Collocations

to the max

به بیشترین میزان

ارجاع به لغت max

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «max» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/max

لغات نزدیک max

پیشنهاد بهبود معانی