گذشتهی ساده:
soapedشکل سوم:
soapedسومشخص مفرد:
soapsوجه وصفی حال:
soapingشکل جمع:
soapsصابون
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح مقدماتی
The scent of the soap filled the entire room.
بوی صابون تمام اتاق را پر کرده بود.
I need to buy a new bar of soap for the bathroom.
باید صابون جدیدی برای حمام بخرم.
She prefers to use natural soap.
ترجیح میدهد از صابون طبیعی استفاده کند.
سریال آبکی، مجموعهی احساسی (گونهای مجموعهی تلویزیونی یا سریال رادیویی که در آن پیش از رسیدن به پایان خوش غم ملودرامی را تا جایی که ممکن است کش میدهند)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
My grandmother is addicted to watching soap, she never misses an episode.
مادربزرگ من به تماشای سریال آبکی معتاد است. او هرگز یک قسمت را هم از دست نمیدهد.
The soap has been on the air for over 20 years.
این مجموعهی احساسی بیش از ۲۰ سال است که روی آنتن میرود.
صابون زدن، با صابون شستن
He soaps his body with a natural fragrance-free soap.
او با صابون طبیعی عاری از مواد عطرزا به بدنش صابون میزند.
He gently soaped the delicate fabric.
پارچهی ظریف را بهآرامی با صابون شست.
چاپلوسی کردن، زیادی تعریف کردن
(امریکا - عامیانه) 1- (پیشنهاد و غیره) قابلقبول نیست 2- فایده ندارد، شدنی نیست
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «soap» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/soap