فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Detergent

dɪˈtɜrːdʒnt dɪˈtɜːdʒnt

شکل جمع:

detergents

صفت تفضیلی:

more detergent

صفت عالی:

most detergent

معنی

noun adjective

زدایا، زداگر، پاک‌کننده، داروی پاک‌کننده، گرد صابون قوی، شوینده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد detergent

  1. noun soap
    Synonyms:
    cleaner solvent

ارجاع به لغت detergent

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «detergent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/detergent

لغات نزدیک detergent

پیشنهاد بهبود معانی