گذشتهی ساده:
deterioratedشکل سوم:
deterioratedسومشخص مفرد:
deterioratesوجه وصفی حال:
deterioratingبدتر کردن، خراب کردن، روبهزوال گذاشتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Wood deteriorates faster in damp places.
چوب در جاهای مرطوب زودتر خراب میشود.
The relations between the two countries have been deteriorating for sometime.
مدتی است که روابط بین دو کشور رو به خرابی میرود.
Aunt Turan's health is fast deteriorating.
سلامتی عمه توران به سرعت رو به وخامت است.
a deterioration of the weather conditions
بدتر شدن وضع آب و هوا
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «deteriorate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/deteriorate