گذشتهی ساده:
fadedشکل سوم:
fadedسومشخص مفرد:
fadesوجه وصفی حال:
fadingپژمردن، خشک شدن، پژمرده شدن، پلاسیده شدن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
fading flowers
گلهای پژمرده
The flowers will fade if you don't put them in water.
اگر گلها را در آب نگذاری، پژمرده میشوند.
کمرنگ شدن، بینور شدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
If you leave a carpet in the sun, its colors will fade.
اگر فرش را در آفتاب بگذاری، رنگش میرود.
The fabrics faded in the strong sunshine.
پارچهها زیر نور شدید آفتاب کمرنگ شدند.
محو شدن، ناپدید شدن
Shadows will fade.
سایهها محو خواهند شد.
The mountains were fading in the evening light.
کوهها در تاریکی غروب از نظر پنهان میشدند.
He died and his name faded from memory.
او مرد و نامش از خاطرهها محو شد.
Rebellion gradually faded out and once again peace returned.
شورش کمکم از میان رفت و دوباره آرامش برقرار شد.
(ترمز) بریدن، کار نکردن، نگرفتن
محو کردن، ناپدید کردن
faded
محوشده
رنگپریدگی، محوشدگی
ترمزبریدگی
بیروح، تکراری، پیشپاافتاده، عادی، نچسب
(فوتبال امریکایی) عقب رفتن به منظور پراندن توپ، قهقراروی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «fade» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fade