آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Dissolve

dɪˈzɑːlv dɪˈzɒlv

گذشته‌ی ساده:

dissolved

شکل سوم:

dissolved

سوم‌شخص مفرد:

dissolves

وجه وصفی حال:

dissolving

معنی dissolve | جمله با dissolve

verb - transitive C2

غذا و آشپزی شیمی آب کردن، حل کردن، گداختن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی غذا و آشپزی

مشاهده

Sugar dissolves in water.

شکر در آب حل می‌شود.

ice cream dissolving in the sun

بستنی که در آفتاب در حال آب شدن است

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The heat dissolved the candles.

حرارت شمع‌ها را آب کرد.

A direct hit had dissolved one of the tanks.

اصابت مستقیم (گلوله) یکی از تانکها را متلاشی کرده بود.

The father dissolved in grief.

پدر غرق اندوه شد.

verb - transitive

حقوق فسخ کردن، منحل کردن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی حقوق

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

The committee was dissolved.

کمیته منحل شد.

to dissolve a marriage

ازدواجی را به هم زدن (فسخ کردن)

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The king dissolved the parliament.

پادشاه مجلس را منحل کرد.

to dissolve a contract

قراردادی را فسخ کردن

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد dissolve

  1. verb melt from solid to liquid; mix in
    Synonyms:
    Antonyms:

Idioms

dissolve in (or into) tears

گریه افتادن، اشک ریختن، سرشک از دیده جاری کردن

سوال‌های رایج dissolve

گذشته‌ی ساده dissolve چی میشه؟

گذشته‌ی ساده dissolve در زبان انگلیسی dissolved است.

شکل سوم dissolve چی میشه؟

شکل سوم dissolve در زبان انگلیسی dissolved است.

وجه وصفی حال dissolve چی میشه؟

وجه وصفی حال dissolve در زبان انگلیسی dissolving است.

سوم‌شخص مفرد dissolve چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد dissolve در زبان انگلیسی dissolves است.

ارجاع به لغت dissolve

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dissolve» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dissolve

لغات نزدیک dissolve

پیشنهاد بهبود معانی