گذشتهی ساده:
dissolvedشکل سوم:
dissolvedسومشخص مفرد:
dissolvesوجه وصفی حال:
dissolvingلیست کامل لغات دستهبندی شدهی غذا و آشپزی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی حقوق
گریه افتادن، اشک ریختن، سرشک از دیده جاری کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «dissolve» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dissolve