گذشتهی ساده:
renderedشکل سوم:
renderedسومشخص مفرد:
rendersوجه وصفی حال:
renderingموجب ... شدن، باعث ... شدن
The heavy rain rendered the roads impassable.
باران شدید موجب صعبالعبور شدن جادهها شد.
The sudden loss of electricity rendered the entire neighborhood in complete darkness.
قطع ناگهانی برق باعث شد کل محله در تاریکی مطلق فرو برود.
ترجمه کردن، برگرداندن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The poem was rendered into English two years ago.
دو سال پیش این شعر به انگلیسی ترجمه شد.
She tried to render the complex scientific jargon into plain language.
سعی کرد اصطلاحات پیچیدهی علمی را به زبان ساده برگرداند.
کردن، انجام دادن، دادن، عرضه کردن، ارائه کردن
to render thanks
سپاسگزاری کردن
to render obedience
فرمانبرداری کردن
They rendered us help when we needed it.
آنان هنگامی که نیاز داشتیم به ما کمک کردند.
the services which we render
خدماتی که ما میکنیم
معماری با گچ پوشاندن، گچکاری کردن، دوغاب زدن، اندودن
He rendered the wall.
دیوار را با گچ پوشاند.
The construction crew is scheduled to render the cement layer tomorrow.
اکیپ ساختمانی قرار است لایهی سیمانی را فردا گچکاری کنند.
اجرا کردن، برگزار کردن (موسیقی و نمایشنامه و غیره)
She rendered her role skillfully.
او نقش خود را با مهارت اجرا کرد.
The concert was well rendered.
کنسرت خوب اجرا شد.
ارائه دادن، تسلیم کردن (صورتحساب و غیره)
Please render the financial statements by the end of the day for review.
لطفا صورتهای مالی را تا پایان روز برای بررسی ارائه دهید.
The accountant will render the invoices in the upcoming meeting.
حسابدار در جلسهی آتی فاکتورها را تسلیم خواهد کرد.
صادر کردن (حکم)
The verdict was finally rendered.
حکم سرانجام صادر شد.
The judge will render her verdict on the case tomorrow.
قاضی رأی خود دربارهی این پرونده را فردا صادر خواهد کرد.
کامپیوتر پرداز زدن، رندر گرفتن (نمایش دادن تصاویر اجسام سهبعدی روی صفحهی نمایشگر دوبعدی)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کامپیوتر
The graphic designer used advanced software to render a lifelike image of a stunning sunset.
این طراح گرافیک از نرمافزار پیشرفتهای برای پرداز زدن تصویری واقعی از یک غروب خیرهکننده استفاده کرد.
The architect used a specialized program to render a digital model of the building.
معمار از برنامهای تخصصی برای رندر گرفتن مدل دیجیتالی ساختمان استفاده کرد.
آب کردن، ذوب کردن
The blacksmith rendered the metal down.
آهنگر فلز را ذوب کرد.
The chef carefully rendered the fat down to use in the sauce.
سرآشپز با دقت چربی را آب کرد تا در سس از آن استفاده کند.
تسلیم شدن
He rendered up his soul to God.
روح خود را تسلیم خداوند کرد.
to render up a city to the enemy
شهر را به دشمن تسلیم کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «render» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/render