گذشتهی ساده:
transcribedشکل سوم:
transcribedسومشخص مفرد:
transcribesوجه وصفی حال:
transcribingبهصورت نوشتاری درآوردن، متن چیزی را نوشتن
He plans to transcribe the podcast into a blog post.
او قصد دارد پادکست را به یک پست وبلاگ بهصورت نوشتاری درآورد.
I asked my friend to transcribe the audio notes for the project.
از دوستم خواستم تبصرههای صوتی پروژه را بهصورت نوشتاری درآورد.
موسیقی آوانویسی کردن، بازنویسی کردن (یک نت برای آلت موسیقی دیگر)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The musician will transcribe the piano piece.
نوازنده قطعهی پیانو را آوانویسی میکند.
The artist decided to transcribe the music into a digital music.
این هنرمند تصمیم گرفت که موسیقی را به یک موسیقی دیجیتال بازنویسی کند.
رونویسی کردن، رونوشت برداشتن، استنساخ کردن، بازنویسی کردن
They asked me to transcribe the letters from the archive.
آنها از من خواستند که نامههای آرشیو را رونویسی کنم.
She will transcribe the meeting notes for everyone.
او یادداشتهای جلسه را برای همه رونوشت میکند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «transcribe» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/transcribe