با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Transcribe

trænˈskraɪb trænˈskraɪb
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    transcribed
  • شکل سوم:

    transcribed
  • سوم‌شخص مفرد:

    transcribes
  • وجه وصفی حال:

    transcribing

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive
به‌صورت نوشتاری درآوردن، متن چیزی را نوشتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- He plans to transcribe the podcast into a blog post.
- او قصد دارد پادکست را به یک پست وبلاگ به‌صورت نوشتاری درآورد.
- I asked my friend to transcribe the audio notes for the project.
- از دوستم خواستم تبصره‌های صوتی پروژه را به‌صورت نوشتاری درآورد.
verb - transitive
موسیقی آوانویسی کردن، بازنویسی کردن (یک نت برای آلت موسیقی دیگر)
- The musician will transcribe the piano piece.
- نوازنده قطعه‌ی پیانو را آوانویسی می‌کند.
- The artist decided to transcribe the music into a digital music.
- این هنرمند تصمیم گرفت که موسیقی را به یک موسیقی دیجیتال بازنویسی کند.
verb - transitive
رونویسی کردن، رونوشت برداشتن، استنساخ کردن، بازنویسی کردن
- They asked me to transcribe the letters from the archive.
- آن‌ها از من خواستند که نامه‌های آرشیو را رونویسی کنم.
- She will transcribe the meeting notes for everyone.
- او یادداشت‌های جلسه را برای همه رونوشت می‌کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد transcribe

  1. verb transfer to another medium
    Synonyms: copy out, decipher, duplicate, engross, interpret, note, record, render, reprint, reproduce, rewrite, set out, take down, tape, tape-record, transfer, translate, transliterate, write out

ارجاع به لغت transcribe

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «transcribe» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/transcribe

لغات نزدیک transcribe

پیشنهاد بهبود معانی