فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Transcribe

trænˈskraɪb trænˈskraɪb

گذشته‌ی ساده:

transcribed

شکل سوم:

transcribed

سوم‌شخص مفرد:

transcribes

وجه وصفی حال:

transcribing

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive

به‌صورت نوشتاری درآوردن، متن چیزی را نوشتن

He plans to transcribe the podcast into a blog post.

او قصد دارد پادکست را به یک پست وبلاگ به‌صورت نوشتاری درآورد.

I asked my friend to transcribe the audio notes for the project.

از دوستم خواستم تبصره‌های صوتی پروژه را به‌صورت نوشتاری درآورد.

verb - transitive

موسیقی آوانویسی کردن، بازنویسی کردن (یک نت برای آلت موسیقی دیگر)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The musician will transcribe the piano piece.

نوازنده قطعه‌ی پیانو را آوانویسی می‌کند.

The artist decided to transcribe the music into a digital music.

این هنرمند تصمیم گرفت که موسیقی را به یک موسیقی دیجیتال بازنویسی کند.

verb - transitive

رونویسی کردن، رونوشت برداشتن، استنساخ کردن، بازنویسی کردن

They asked me to transcribe the letters from the archive.

آن‌ها از من خواستند که نامه‌های آرشیو را رونویسی کنم.

She will transcribe the meeting notes for everyone.

او یادداشت‌های جلسه را برای همه رونوشت می‌کند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد transcribe

  1. verb transfer to another medium
    Synonyms:
    copy reproduce transfer record translate interpret duplicate rewrite render write out set out note take down reprint tape tape-record transliterate engross decipher copy out

ارجاع به لغت transcribe

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «transcribe» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/transcribe

لغات نزدیک transcribe

پیشنهاد بهبود معانی