Reprint

    ˌriːˈprɪnt ˌriːˈprɪnt ˌriːˈprɪnt ˌriːˈprɪnt
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      reprinted

    • شکل سوم:

      reprinted

    • سوم‌شخص مفرد:

      reprints

    • وجه وصفی حال:

      reprinting

    • شکل جمع:

      reprints

    معنی‌ها و نمونه‌جمله

    noun verb - transitive adverb
    مجدداً به طبع رساندن، چاپ تازه

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    noun verb - transitive adverb
    دوبار چاپ کردن، چاپ جدید
    - That book has been reprinted seventeen times.
    - آن کتاب هفده بار تجدید چاپ شده است.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد reprint

    1. verb print anew
      Synonyms:
      reproduce reissue republish bring out a new edition
    1. noun a separately printed article that originally appeared in a larger publication
      Synonyms:
      reissue reprinting republication second edition separate offprint facsimile

    ارجاع به لغت reprint

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «reprint» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/reprint

    لغات نزدیک reprint

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه