همچنین به این شکل نیز نوشته میشود: pushup
همچنین press-up نیز گفته میشود.
شکل نوشتاری این لغت در حالت فعل (verb): push up
ورزش شنای سوئدی، شنو، پوشآپ
I can't do more than 20 press-ups in a row.
نمیتوانم بیش از ۲۰ شنای سوئدی پشتسرهم انجام دهم.
Every morning I do fifty push-ups.
هر صبح پنجاه شنو انجام میدم.
Doing 25 pushups every day can help build upper body strength.
انجام ۲۵ پوشآپ در هر روز میتواند به تقویت قدرت بالاتنه کمک کند.
افزایش دادن، بالا بردن، فشار آوردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She struggled to push up the heavy weight.
او تلاش کرد تا وزنهی سنگین را بالا ببرد.
He used his arms to push up his body from the ground.
او از بازوهایش برای بالا بردن بدنش از روی زمین استفاده کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «push-up» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/push-up