معنی push-pull به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

pʊʃ-pʊl pʊʃ-pʊl

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

(الکترونیک) پوش پول، کش‌ واکشی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- The engineer designed a push-pull circuit to amplify the audio signal.

- مهندس یک مدار پوش پول برای تقویت سیگنال صوتی طراحی کرد.

- The push-pull circuit in the speaker system ensures accurate and clear reproduction of sound.

- مدار کش‌ واکشی سیستم بلندگو بازتولید دقیق و واضح صدا را تضمین می‌کند.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت push-pull

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «push-pull» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/push-pull

لغات نزدیک push-pull

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار