آیکن بنر

زمان‌های انگلیسی رو قاطی نکن! همه‌شون در فست‌دیکشنری مرتب شدن

زمان‌های انگلیسی رو قاطی نکن! گرامر زمان‌ها در Fastdic

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Pushback

ˈpʊʃbæk ˈpʊʃbæk

معنی pushback | جمله با pushback

noun uncountable

انگلیسی آمریکایی واکنش منفی، مخالفت، انتقاد (به چیزی جدید)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The policy received pushback due to concerns about its effectiveness.

این سیاست به‌دلیل نگرانی‌ها در مورد اثربخشی آن با مخالفت مواجه شد.

The pushback on the changes revealed deep divisions within the organization.

واکنش منفی به تغییرات، شکاف عمیقی را در سازمان پیدا کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت pushback

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pushback» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pushback

لغات نزدیک pushback

پیشنهاد بهبود معانی