گذشتهی ساده:
reproducedشکل سوم:
reproducedسومشخص مفرد:
reproducesوجه وصفی حال:
reproducingدوبار تولید کردن، باز عمل آوردن
تکثیر کردن، چاپ کردن، دوباره ساختن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
An animal that can reproduce a lost part of its body.
جانوری که میتواند بخش از دسترفتهی بدن خود را دوباره ترمیم کند.
Plants reproduce through pollination.
گیاهان از راه گردهافشانی تولیدمثل میکنند.
a reproduced musical record
صفحهی موسیقی تکثیرشده
the reproduction of exam questions
تکثیر پرسشهای امتحانی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «reproduce» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/reproduce