آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Engender

ɪnˈdʒendər ɪnˈdʒendə

معنی engender | جمله با engender

verb - transitive

تولید نسل کردن، آبستن شدن (زن)، ایجاد کردن، به‌وجودآمدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

Pity engenders love.

مروت عشق به وجود می‌آورد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد engender

ارجاع به لغت engender

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «engender» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/engender

لغات نزدیک engender

پیشنهاد بهبود معانی