گذشتهی ساده:
arousedشکل سوم:
arousedسومشخص مفرد:
arousesوجه وصفی حال:
arousingبیدار کردن، برانگیختن، تحریک کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The sound of sirens aroused us from sleep.
صدای آژیر ما را از خواب پراند.
Her strange behavior aroused our suspicions.
رفتار عجیب او موجب بدگمانی ما شد.
to arouse pity
برانگیختن (حس) ترحم
Her bare legs aroused the old man.
رانهای برهنهی او پیرمرد را تحریک کرد.
to become aroused
شهوتی یا تحریک شدن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «arouse» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/arouse