زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

Work Up

معنی work up

phrasal verb

پیش رفتن، جلو رفتن، ترقی کردن

phrasal verb

تحریک کردن، انگیزاندن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد work up

  1. phrasal verb stimulate
    Synonyms:
    cause generate produce develop arouse excite stir up spur instigate incite induce breed occasion improve animate move rouse agitate inflame get up muster up hatch engender
    Antonyms:
    discourage dissuade
  1. phrasal verb raise; to excite; to stir up

ارجاع به لغت work up

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «work up» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/work-up-3

لغات نزدیک work up

پیشنهاد بهبود معانی