فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Work Up

معنی‌ها

phrasal verb

پیش رفتن، جلو رفتن، ترقی کردن

phrasal verb

تحریک کردن، انگیزاندن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد work up

  1. phrasal verb stimulate
    Synonyms:
    cause generate produce develop arouse excite stir up spur instigate incite induce breed occasion improve animate move rouse agitate inflame get up muster up hatch engender
    Antonyms:
    discourage dissuade
  1. phrasal verb raise; to excite; to stir up

ارجاع به لغت work up

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «work up» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/work-up-3

لغات نزدیک work up

پیشنهاد بهبود معانی