با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Dissuade

dɪˈsweɪd dɪˈsweɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    dissuaded
  • شکل سوم:

    dissuaded
  • سوم‌شخص مفرد:

    dissuades
  • وجه وصفی حال:

    dissuading

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive
بازداشتن، منع کردن، منصرف کردن، رأی کسی رازدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- They tried to dissuade me from going there.
- آنان کوشیدند مرا از رفتن به آنجا منصرف کنند.
- We dissuaded him from resigning.
- ما او را از استعفا دادن منصرف کردیم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dissuade

  1. verb talk out of
    Synonyms: advise against, caution against, chicken out, counsel, cry out against, deprecate, derail, deter, disadvise, discourage, disincline, divert, exhort, expostulate, faze, hinder, lean on, persuade not to, prevent, prick, put off, remonstrate, throw a wet blanket on, throw cold water on, throw off, thwart, turn off, urge not to, warn
    Antonyms: incite, persuade, talk into

ارجاع به لغت dissuade

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dissuade» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dissuade

لغات نزدیک dissuade

پیشنهاد بهبود معانی