فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Dissuade

dɪˈsweɪd dɪˈsweɪd

گذشته‌ی ساده:

dissuaded

شکل سوم:

dissuaded

سوم‌شخص مفرد:

dissuades

وجه وصفی حال:

dissuading

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive

بازداشتن، منع کردن، منصرف کردن، رأی کسی رازدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

They tried to dissuade me from going there.

آنان کوشیدند مرا از رفتن به آنجا منصرف کنند.

We dissuaded him from resigning.

ما او را از استعفا دادن منصرف کردیم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dissuade

  1. verb talk out of
    Synonyms:
    discourage deter prevent divert hinder put off disincline warn exhort remonstrate thwart faze derail advise against counsel deprecate disadvise urge not to lean on throw cold water on persuade not to throw a wet blanket on cry out against turn off prick chicken out throw off
    Antonyms:
    persuade incite talk into

ارجاع به لغت dissuade

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dissuade» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dissuade

لغات نزدیک dissuade

پیشنهاد بهبود معانی