با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Exhort

ɪɡˈzɔːrt ɪɡˈzɔːt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    exhorted
  • شکل سوم:

    exhorted
  • سوم شخص مفرد:

    exhorts
  • وجه وصفی حال:

    exhorting

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adverb
    نصحیت کردن، تشویق کردن، ترغیب کردن
    • - I exhorted the students against gambling.
    • - دانشجویان را از قمار برحذر کردم.
    • - We exhorted Reza to give up opium.
    • - ما رضا را به ترک تریاک ترغیب کردیم.
    • - The priest exhorted us to help the poor.
    • - کشیش صمیمانه خواستار شد که به مستمندان کمک کنیم.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد exhort

  1. verb urge, warn
    Synonyms: admonish, advise, beseech, bid, call upon, caution, counsel, egg on, encourage, enjoin, entreat, goad, incite, insist, persuade, plead, preach, press, pressure, prick, prod, prompt, propel, spur, stimulate

ارجاع به لغت exhort

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «exhort» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/exhort

لغات نزدیک exhort

پیشنهاد بهبود معانی