گذشتهی ساده:
preachedشکل سوم:
preachedسومشخص مفرد:
preachesوجه وصفی حال:
preachingموعظه کردن، وعظ کردن، سخنرانی مذهبی کردن، نصیحت کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He preached for two hours.
او دو ساعت وعظ کرد.
He lies himself but preaches to his son against lying!
او خودش دروغ میگوید و به پسرش نصیحت میکند که دروغ بد است!
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «preach» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/preach