آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:

Prophesy

ˈprɑːfəsaɪ ˈprɒfəsaɪ

معنی prophesy | جمله با prophesy

verb - intransitive adverb

غیبگویی یا پیشگویی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

He prophesied that there would be seven fat years and seven lean years.

او پیشگویی کرد که هفت سال فراوانی و هفت سال قحطی خواهد بود.

I can't prophesy who will win the election.

نمی‌توانم پیش‌بینی کنم چه کسی در انتخابات پیروز خواهد شد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد prophesy

  1. verb predict, warn
    Synonyms:

ارجاع به لغت prophesy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «prophesy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/prophesy

لغات نزدیک prophesy

پیشنهاد بهبود معانی