غیبگویی یا پیشگویی کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He prophesied that there would be seven fat years and seven lean years.
او پیشگویی کرد که هفت سال فراوانی و هفت سال قحطی خواهد بود.
I can't prophesy who will win the election.
نمیتوانم پیشبینی کنم چه کسی در انتخابات پیروز خواهد شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «prophesy» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/prophesy