گذشتهی ساده:
forecastedشکل سوم:
forecastedسومشخص مفرد:
forecastsوجه وصفی حال:
forecastingشکل جمع:
forecastsآبوهوا پیشبینی کردن، پیشنمایی کردن، پیشآگاهی دادن، پیشنگری کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی آبوهوا
Every night, the next day's weather is forecast on the radio.
هرشب رادیو وضع هوای روز بعد را پیشبینیمیکند.
کسبوکار پیشبینی کردن، پیشنمایی کردن، پیشآگاهی دادن، پیشنگری کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
to forecast the next year's crop yields
میزان محصولات کشاورزی سال دیگر را پیشبینی کردن
پیشبینی (وضع هوا یا اقتصاد و غیره)، پیشنمایی، انگارش
a weather forecast
پیشبینی وضع هوا
a forecast of oil production in the next five years
پیشبینی میزان تولید نفت در پنج سال آینده
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «forecast» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/forecast