آیکن بنر

گرامر مختصر و مفید فست‌دیکشنری

گرامر مختصر و مفید فست‌دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۳۰ مرداد ۱۴۰۴

    Forecast

    ˈfɔːrkæst ˈfɔːkɑːst

    گذشته‌ی ساده:

    forecasted

    شکل سوم:

    forecasted

    سوم‌شخص مفرد:

    forecasts

    وجه وصفی حال:

    forecasting

    شکل جمع:

    forecasts

    معنی forecast | جمله با forecast

    noun countable B1

    پیش‌بینی، برآورد، گمانه‌زنی

    The forecast shows that the company’s profits will increase.

    برآورد نشان می‌دهد که سود شرکت افزایش خواهد یافت.

    According to the latest forecast, snow is expected in the mountains.

    بر اساس آخرین پیش‌بینی، انتظار می‌رود در کوهستان‌ها برف ببارد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    a weather forecast

    پیش‌بینی وضع هوا

    a forecast of oil production in the next five years

    پیش‌بینی میزان تولید نفت در پنج سال آینده

    verb - transitive

    پیش‌بینی کردن، برآورد کردن، گمانه‌زنی کردن، پیش‌آگاهی دادن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری

    Every night, the next day's weather is forecast on the radio.

    هرشب رادیو وضع هوای روز بعد را پیش‌بینی‌می‌کند.

    Analysts forecast that energy prices will continue to rise.

    تحلیلگران گمانه‌زنی می‌کنند که قیمت انرژی همچنان افزایش یابد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    to forecast the next year's crop yields

    میزان محصولات کشاورزی سال دیگر را پیش‌بینی کردن

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد forecast

    1. noun prediction, often of weather or business
      Synonyms:
      guess estimate calculation projection budget planning foresight anticipation outlook foretelling foreseeing conjecture prognosis prophecy prognostication divination prescience prevision foreknowledge precognition augury cast forethought foretoken
    1. verb predict, guess
      Synonyms:
      guess figure estimate foresee conjecture surmise infer calculate determine plan gather divine telegraph figure out reason gauge anticipate foretell prognosticate prophesy portend presage augur demonstrate conclude soothsay call the turn dope out see it coming in the cards predetermine adumbrate

    Collocations

    weather forecast

    پیش‌بینی وضع هوا، پیش‌بینی هواشناسی

    سوال‌های رایج forecast

    گذشته‌ی ساده forecast چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده forecast در زبان انگلیسی forecasted است.

    شکل سوم forecast چی میشه؟

    شکل سوم forecast در زبان انگلیسی forecasted است.

    شکل جمع forecast چی میشه؟

    شکل جمع forecast در زبان انگلیسی forecasts است.

    وجه وصفی حال forecast چی میشه؟

    وجه وصفی حال forecast در زبان انگلیسی forecasting است.

    سوم‌شخص مفرد forecast چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد forecast در زبان انگلیسی forecasts است.

    ارجاع به لغت forecast

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «forecast» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/forecast

    لغات نزدیک forecast

    • - foreboding
    • - forebrain
    • - forecast
    • - forecastle
    • - forecheck
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    seamstress score a goal scarcely scape scammer savor savior savage saul room temperature doozy doth downtime doyle drama queen تکذیب تکذیب کردن حمام ساقی ماهی تهی‌خار ماهی دیواربین ماهی جنگجو ماهی گوپی ماهی تترانئون ماهی‌ماهی ماهی پلاتی ماهی دم‌شمشیری لپ‌تاپ قاروقور قباد
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.