گذشتهی ساده:
anticipatedشکل سوم:
anticipatedسومشخص مفرد:
anticipatesوجه وصفی حال:
anticipatingپیشبینی کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
I anticipate a pleasant trip.
سفر خوشی را پیشبینی میکنم.
Anticipating her request, I prepared the tea in advance.
خواستهاش را پیشبینی نموده و چای را از پیش آماده کردم.
پیش گرفتن بر، سبقت جستن بر، تقدم داشتن بر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Did the Vikings anticipate Columbus in discovering America?
آیا وایکینگها در کشف امریکا بر (کریستوف) کلمب تقدم داشتند؟
پیشگیری کردن
پیشخور کردن
They tried to anticipate the legacy.
آنها کوشیدند ارث را پیشخور کنند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «anticipate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/anticipate