گذشتهی ساده:
precludedشکل سوم:
precludedسومشخص مفرد:
precludesوجه وصفی حال:
precludingمانع جلو راه ایجاد کردن، مسدود کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
These events preclude the peace agreement from being signed.
این رویدادها مانع عقد قرارداد صلح میشوند.
Renting out the land precludes the possibility of building on it.
اجاره دادن زمین امکان ساختن ساختمان در آن را از بین میبرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «preclude» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/preclude