آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Ward

    wɔːrd wɔːd

    گذشته‌ی ساده:

    warded

    شکل سوم:

    warded

    سوم‌شخص مفرد:

    wards

    وجه وصفی حال:

    warding

    شکل جمع:

    wards

    معنی ward | جمله با ward

    noun uncountable B2

    حفاظت، حراست، نگهبانی

    noun countable

    نگهبان

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    noun countable

    (بیمارستان) بخش، اتاق

    maternity ward

    بخش زایمان

    a 4-bed ward

    اتاق چهار تختی

    noun countable

    طفل صغیری که تحت قیومت باشد

    verb - transitive

    محافظت کردن، نگهبانی کردن، حراست کردن

    verb - transitive

    خنثی کردن، پس زدن، دفع کردن

    He shielded his face with one hand to ward off my blows.

    برای دفع ضربه‌های من یک دستش را جلو صورتش سپر کرد.

    a magic charm to ward off evil eyes

    طلسمی برای دور کردن چشم بد

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد ward

    1. verb defend, guard
      Synonyms:
      prevent stop avoid guard block repel deter check fend rebuff divert turn away turn aside avert preclude frustrate parry repulse thwart beat off halt foil obviate turn stave off hold off rebut forestall keep off deflect keep at bay rule out interrupt stymie keep at arm’s length
      Antonyms:
      make vulnerable lay bare open
    1. noun district
      Synonyms:
      area zone territory division quarter precinct department parish diocese
    1. noun custody; person in one’s custody
      Synonyms:
      care protection charge keeping custody safekeeping dependent minor child client pupil protégé protégée orphan pensioner trust guardianship foster child adopted child godchild

    سوال‌های رایج ward

    گذشته‌ی ساده ward چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده ward در زبان انگلیسی warded است.

    شکل سوم ward چی میشه؟

    شکل سوم ward در زبان انگلیسی warded است.

    شکل جمع ward چی میشه؟

    شکل جمع ward در زبان انگلیسی wards است.

    وجه وصفی حال ward چی میشه؟

    وجه وصفی حال ward در زبان انگلیسی warding است.

    سوم‌شخص مفرد ward چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد ward در زبان انگلیسی wards است.

    ارجاع به لغت ward

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «ward» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ward

    لغات نزدیک ward

    • - warble fly
    • - warbler
    • - ward
    • - ward heeler
    • - ward off
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.