امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Rule Out

ˈruːlˈaʊt ruːlaʊt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

phrasal verb C2
غیرممکن کردن، غیرممکن پنداشتن، نامیسر کردن، ممنوع کردن، نادیده گرفتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- The doctor wants to rule out any serious medical conditions.
- دکتر می‌خواهد هرگونه بیماری جدی پزشکی را غیرممکن کند.
- The scientist conducted several experiments to rule out any errors in her findings.
- این دانشمند چندین آزمایش انجام داد تا هرگونه اشتباه در یافته‌های خود را غیرممکن کند.
phrasal verb
جلوگیری کردن، رد کردن، نپذیرفتن، مانع شدن
- We should rule out that option as it is too risky.
- ما باید آن گزینه را رد کنیم زیرا بسیار خطرناک است.
- The referee ruled out the goal due to a foul.
- داور گل را به دلیل خطا نپذیرفت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد rule out

  1. verb exclude, reject
    Synonyms:
    abolish avert ban bate cancel count out debar deter dismiss eliminate except forbid forestall forfend leave out not consider obviate preclude prevent prohibit proscribe recant revoke stave off suspend ward off
    Antonyms:
    add include keep
  1. phrasal verb Make a decision in an official capacity regarding some matter
  1. phrasal verb Reject an option from a list of possibilities
  1. phrasal verb Make something impossible

ارجاع به لغت rule out

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rule out» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rule-out

لغات نزدیک rule out

پیشنهاد بهبود معانی