غیرممکن کردن، غیرممکن پنداشتن، نامیسر کردن، ممنوع کردن، نادیده گرفتن
The doctor wants to rule out any serious medical conditions.
دکتر میخواهد هرگونه بیماری جدی پزشکی را غیرممکن کند.
The scientist conducted several experiments to rule out any errors in her findings.
این دانشمند چندین آزمایش انجام داد تا هرگونه اشتباه در یافتههای خود را غیرممکن کند.
جلوگیری کردن، رد کردن، نپذیرفتن، مانع شدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
We should rule out that option as it is too risky.
ما باید آن گزینه را رد کنیم زیرا بسیار خطرناک است.
The referee ruled out the goal due to a foul.
داور گل را به دلیل خطا نپذیرفت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «rule out» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rule-out