امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Rule Of Thumb

ˈrul əv ˈθʌm ɹuːl ɒv θʌm
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

idiom C1
قاعده‌ی کلی مبتنی بر تجربه، قاعده‌ی ارتکازی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- As a rule of thumb, it’s wise to check your tire pressure every month.
- بر حسب تجربه، عاقلانه است که هر ماه فشار باد لاستیک خود را چک کنید.
- As a rule of thumb, it's best to arrive at least 15 minutes early for any appointment.
- بنا به تجربه، بهتر است که برای هر قراری حداقل ۱۵ دقیقه زودتر در محل حاضر شوید.
- The rule of thumb for saving money is to put at least 10% of your income into a savings account.
- قانون نانوشته‌ی پس‌انداز پول این است که حداقل ده درصد از درآمد خود را در حساب پس‌انداز قرار دهید.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد rule of thumb

  1. noun a general guideline or rule based on experience
    Synonyms: criterion, hit and miss, pragmatism, trial and error, unwritten rule

ارجاع به لغت rule of thumb

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rule of thumb» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rule-of-thumb

لغات نزدیک rule of thumb

پیشنهاد بهبود معانی