با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Trial And Error

ˈtraɪələndˈerər ˈtraɪələndˈerə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

idiom noun phrase uncountable C2
آزمایش‌و‌خطا، آزمون‌وخطا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- She improved her skills through trial and error.
- او مهارت‌های خود را از طریق آزمون‌وخطا بهبود بخشید.
- They found the solution after several rounds of trial and error.
- آن‌ها پس‌از چندین دور آزمایش‌و‌خطا راه‌حل را پیدا کردند.
- Learning to ride a bike often involves a process of trial and error.
- یادگیری دوچرخه‌سواری اغلب شامل فرایند آزمون‌و‌خطا است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد trial and error

  1. noun experimental approach, a way of achieving an aim or solving a problem by trying a number of different methods and learning from the mistakes that you make
    Synonyms: analysis, cut and try, examination, experiment, hit and miss, hit or miss, probe, R and D, research, research and development, study, tentation, test

ارجاع به لغت trial and error

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «trial and error» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/trial-and-error

لغات نزدیک trial and error

پیشنهاد بهبود معانی