آزمایشوخطا، آزمونوخطا
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She improved her skills through trial and error.
او مهارتهای خود را از طریق آزمونوخطا بهبود بخشید.
They found the solution after several rounds of trial and error.
آنها پساز چندین دور آزمایشوخطا راهحل را پیدا کردند.
Learning to ride a bike often involves a process of trial and error.
یادگیری دوچرخهسواری اغلب شامل فرایند آزمونوخطا است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «trial and error» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/trial-and-error