آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Experiment

    ɪkˈsperəmənt ɪkˈsperəmənt ɪkˈsperəmənt

    گذشته‌ی ساده:

    experimented

    شکل سوم:

    experimented

    سوم‌شخص مفرد:

    experiments

    وجه وصفی حال:

    experimenting

    شکل جمع:

    experiments

    معنی experiment | جمله با experiment

    noun countable B1

    آزمایش، امتحان، تجربه

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی متوسط

    مشاهده

    They conduct experiments on mice.

    آن‌ها روی موش‌ها آزمایش می‌کنند.

    scientific experiments in a laboratory

    آزمایش‌های علمی در آزمایشگاه

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    His literary experiments led to the writing of a great novel.

    تجارب ادبی او منجر به نوشتن رمان بزرگی شد.

    verb - intransitive

    آزمایش کردن، امتحان کردن، تجربه کردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    Scientists experimented with new flight techniques.

    دانشمندان روش‌های نوین پرواز را آزمایش کردند.

    This company is willing to experiment with computers.

    این شرکت آماده است کار با کامپیوتر را آزمایش کند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد experiment

    1. noun investigation, test
      Synonyms:
      examination study analysis test search check trial experimentation research observation probe practice exercise assay procedure operation attempt proof verification measure scrutiny undertaking essay venture agreement trial run try quiz dissection rehearsal tryout dry run R and D research and development speculation trial and error try-on fling enterprise
    1. verb investigate, test
      Synonyms:
      examine study try test explore analyze research probe scrutinize verify prove assay diagnose sample weigh try out put to the test search venture speculate try on try on for size shake down mess around fool with play around with practice with futz around

    لغات هم‌خانواده experiment

    • noun
      experiment, experimentation
    • adjective
      experimental
    • verb - intransitive
      experiment
    • adverb
      experimentally

    سوال‌های رایج experiment

    گذشته‌ی ساده experiment چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده experiment در زبان انگلیسی experimented است.

    شکل سوم experiment چی میشه؟

    شکل سوم experiment در زبان انگلیسی experimented است.

    شکل جمع experiment چی میشه؟

    شکل جمع experiment در زبان انگلیسی experiments است.

    وجه وصفی حال experiment چی میشه؟

    وجه وصفی حال experiment در زبان انگلیسی experimenting است.

    سوم‌شخص مفرد experiment چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد experiment در زبان انگلیسی experiments است.

    ارجاع به لغت experiment

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «experiment» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/experiment

    لغات نزدیک experiment

    • - experiencer
    • - experiential
    • - experiment
    • - experimental
    • - experimentalism
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    conversationalist copilot cornerstone cornstarch eid al-adha eleventh eliot elude emergence emergent empathetic empowerment ethics evan even-tempered پرورش ایاب و ذهاب راسخ رسوخ رشک رشک بردن رعیت رفعت روزن رهگذر زادبوم زرتشت زرشک زرشکی ساروج
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.