گذشتهی ساده:
quizzedشکل سوم:
quizzedسومشخص مفرد:
quizzesوجه وصفی حال:
quizzingشکل جمع:
quizzesامتحان، آزمایش کردن، چیز عجیب، مسخره کردن، شوخی، پرسش و آزمون
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a television quiz show
نمایش معلومات عمومی در تلویزیون
a sport quiz
آزمونهی ورزشی
The teacher quizzed the class.
معلم از شاگردان آزمونچه گرفت.
to quiz the murder suspects
از متهمان به قتل بازجویی کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «quiz» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/quiz