Exam

ɪɡˈzæm ɪɡˈzæm
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    exams

معنی‌ها

noun countable A2
آزمون، آزمایه، امتحان، آزمایش، محک

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
noun countable
بازرسی، معاینه، رسیدگی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد exam

  1. noun a set of questions or exercises designed to determine knowledge or skill
    Synonyms:
    test quiz examination catechism catechization
  1. noun a medical inquiry into a patient's state of health
    Synonyms:
    examination checkup

لغات هم‌خانواده exam

ارجاع به لغت exam

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «exam» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/exam

لغات نزدیک exam

پیشنهاد بهبود معانی