شکل جمع:
examinationsآزمون، آزمایه، امتحان، آزمایش، محک
university entrance examination
آزمون ورودی دانشگاه
to take an examination
در آزمون شرکت کردن
final examinations
امتحانات نهایی
بازرسی، معاینه، رسیدگی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a careful examination of the records
بررسی دقیق سوابق
The police's examination of the contents of the bottle yielded no results.
بررسی محتویات بطری از سوی پلیس به جایی نرسید.
Before answering, read the examination carefully to the end.
پیش از پاسخ دادن، سوالات امتحانی را تا آخر با دقت بخوانید.
an examination room
اتاق معاینه
آزمون سخنی، امتحان شفاهی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «examination» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/examination