-
Uncountable
Noun
بازجویی
-
- The police have detained thirty-two people for questioning.
- - پلیس ۳۲ نفر را برای بازجویی بازداشت کرده است.
-
- The police finally extracted the information after hours of questioning.
- - پلیس سرانجام پس از ساعتها بازجویی این اطلاعات را به دست آورد.
-
Adjective
سؤالبرانگیز، شکبرانگیز
-
- a questioning look
- - نگاهی سؤالبرانگیز
-
- The men exchanged a questioning glance.
- - آن مردان نگاهی سؤالبرانگیز به هم انداختند.
-
Adjective
(جنسیت یا گرایش جنسی) نامعلوم، نامشخص، ناهویدا
-
- This book is for all the children born non-binary, transgender, gender fluid, lesbian, gay, straight or questioning.
- - این کتاب برای تمام کودکانی است که بهصورت غیرباینر، تراجنسیتی، هویت جنسیتی سیال، لزبین، گِی، استریت یا نامشخص به دنیا آمدهاند.
-
- They wrote an article about school avoidance among lesbian, gay, bisexual, and questioning youths.
- - آنها مقالهای دربارهی اجتناب از مدرسه در میان جوانان لز، گِی، دوجنسگرا و نامشخص نوشتند.
لغات همخانواده questioning