فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:
Inquest
ˈɪŋkwest
ˈɪŋkwest
شکل جمع:
inquestsمعنی
noun
countable
حقوق بازپرسی، بازجویی، رسیدگی، جستار
لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی حقوق
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
مترادف و متضاد inquest
-
noun investigationSynonyms:examination research inquiry probe hearing trial quest probing delvingAntonyms:conclusion findings
ارجاع به لغت inquest
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «inquest» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/inquest
لغات نزدیک inquest
- - inpour
- - input
- - inquest
- - inquietude
- - inquiline