شنوایی، سامعه، استماع دادرسی، رسیدگی بمحاکمه، گزارش
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the sense of hearing
حس شنوایی
He is old and his hearing is not good.
او پیر است و شنوایی خوبی ندارد.
I never got a hearing!
اصلاً کسی به حرفم توجه نکرد!
At least give me a hearing!
لااقل اجازه بدهید حرفم را بزنم!
The defendant's family were present at the hearing.
خانوادهی متهم در بازپرسی حضور داشتند.
I was within hearing.
در صدارس (آنها) بودم./ عمیقاً درحال شنیدن بودم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «hearing» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hearing