امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Hearing

ˈhɪrɪŋ ˈhɪərɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    heard
  • شکل سوم:

    heard
  • شکل جمع:

    hearings

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun B2
شنوایی، سامعه، استماع دادرسی، رسیدگی بمحاکمه، گزارش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- the sense of hearing
- حس شنوایی
- He is old and his hearing is not good.
- او پیر است و شنوایی خوبی ندارد.
- I never got a hearing!
- اصلاً کسی به حرفم توجه نکرد!
- At least give me a hearing!
- لااقل اجازه بدهید حرفم را بزنم!
- The defendant's family were present at the hearing.
- خانواده‌ی متهم در بازپرسی حضور داشتند.
- I was within hearing.
- در صدارس (آن‌ها) بودم./ عمیقاً درحال شنیدن بودم.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hearing

  1. noun ability to perceive sound
    Synonyms:
    audition auditory auditory range detecting distinguishing ear earshot effect extent faculty hearing distance listening perception range reach recording sense
  1. noun opportunity to present views, knowledge, or skill
    Synonyms:
    admittance attendance attention audience audit audition chance conference congress consultation council discussion inquiry interview investigation meeting negotiation notice parley performance presentation reception review test trial tryout

لغات هم‌خانواده hearing

ارجاع به لغت hearing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hearing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hearing

لغات نزدیک hearing

پیشنهاد بهبود معانی