آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۴ آذر ۱۴۰۳

    Ear

    ɪr ɪə

    شکل جمع:

    ears

    معنی ear | جمله با ear

    noun countable A1

    گوش

    ear, گوش
    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی مقدماتی

    مشاهده

    A donkey has large ears.

    الاغ گوش‌های بزرگ دارد.

    The dog's ears were cut off.

    گوش‌های سگ را بریده بودند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The human ear consists of the external ear (or pinna), the middle ear (or tympanum), and the inner ear (or labyrinth).

    گوش انسان شامل گوش برونی (یا پره‌ی گوش) و گوش میانی (یا صماخ) و گوش درونی (یا پیچال) است.

    noun uncountable

    شنوایی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    noun countable

    حساسیت سامعه (به ویژه درمورد موسیقی-داشتن گوش حساس که تفاوت‌های آهنگ و زیر و بمی را خوب درک می‌کند)

    He has an ear for languages.

    استعداد یادگیری زبان او خوب است.

    noun uncountable

    توجه، ملاحظه

    He had the ear of Stalin.

    استالین به حرف او گوش می‌داد.

    I was ironing (clothes) and listening to the radio with half an ear.

    داشتم در حین اتو کردن به رادیو هم کمی توجه می‌کردم.

    noun countable

    شنونده

    noun countable

    خوشه، دسته

    golden ears of wheat

    خوشه‌های زرین گندم

    the ear of a jug

    دسته‌ی کوزه

    verb - intransitive

    خوشه‌دار یا گوش‌دار شدن

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد ear

    1. noun attention
      Synonyms:
      notice consideration regard note heed mind observation perception sensitivity discrimination mark hearing observance appreciation remark taste

    Idioms

    an ear for something

    شم کار(ی را داشتن)، استعداد چیزی (را داشتن)

    be all ears

    سراپا گوش بودن، مشتاق شنیدن بودن، گوش جان سپردن

    bend someone's ear

    با توجه یا اشتیاق گوش کردن

    (be) out on one's ear

    ناگهان اخراج شدن، بی‌مقدمه مرخص شدن

    (be) up to one's ears in something

    کاملاً درگیر چیزی بودن

    Idioms بیشتر

    fall on deaf ears

    مورد توجه قرار نگرفتن، اثر نداشتن

    give (or bend) ear

    توجه (موافقت‌آمیز) کردن، گوش فرا دادن

    keep an ear to the ground

    گوش‌به‌زنگ بودن، در جریان و به‌روز بودن، به افکار عمومی و روندهای اجتماعی توجه کامل داشتن، مترصد وقایع روز بودن

    have the ear of

    مورد اعتماد و حرف شنوی (کسی) بودن، تماس نزدیک و اختصاصی داشتن

    in one ear and out the other

    گوش دادن ولی عمل نکردن، از یک گوش شنیدن و از گوش دیگر در کردن

    play by ear

    بدون نت (آلت موسیقی را) نواختن، فی‌البداهه نغمه‌سرایی کردن

    play it by ear

    (بدون برنامه‌ریزی و نقشه‌ی قبلی) در لحظه تصمیم گرفتن، درجا دست به عمل زدن، با در نظر گرفتن شرایطِ وقت عمل کردن

    smile from ear to ear

    لبخند بزرگی بر لب داشتن، گوش تا گوش لبخند بودن

    set on its ear

    جنجال بر پا کردن، شلوغ پلوغ کردن، به هم ریختن

    somebody's ears are burning

    (عامیانه - انگلیس) به اینکه پشت سر کسی حرف می‌زنند مشکوک شدن، گوش تیز کردن

    something comes to (or reaches) somebody's ears

    (خبر و شایعه و غیره) به گوش کسی رسیدن

    turn a deaf ear (to)

    گوش نکردن، توجه (به پند و غیره) نکردن

    with half an ear

    با توجه کم گوش کردن

    سوال‌های رایج ear

    معنی ear به فارسی چی میشه؟

    کلمه "ear" در زبان انگلیسی به معنای "گوش" است و به بخش حسی بدن انسان و بسیاری از حیوانات اشاره دارد که مسئول شنوایی و تعادل است. گوش انسان به طور کلی به سه بخش اصلی تقسیم می‌شود: گوش خارجی، گوش میانی و گوش داخلی.

    1. ساختار گوش

    - گوش خارجی: شامل لاله گوش و کانال گوش است. لاله گوش به جمع‌آوری صداها کمک می‌کند و کانال گوش به انتقال صدا به گوش میانی می‌پردازد.

    - گوش میانی: شامل پرده گوش و سه استخوان کوچک به نام‌های چکشی، سندانی و رکابی است که وظیفه انتقال و تقویت صدا را دارند.

    - گوش داخلی: شامل حلزون و عصب شنوایی است. حلزون تبدیل امواج صوتی به سیگنال‌های عصبی می‌کند که به مغز ارسال می‌شود.

    2. نقش گوش در شنوایی

    گوش انسان به ما این امکان را می‌دهد که صداها را بشنویم و از محیط خود آگاه شویم. توانایی شنوایی ما به سن و وضعیت سلامتی بستگی دارد. با افزایش سن، بسیاری از افراد ممکن است دچار کاهش شنوایی شوند.

    3. تعادل

    گوش داخلی همچنین نقش مهمی در حفظ تعادل بدن دارد. سیستم وستیبولار در گوش داخلی به ما کمک می‌کند تا موقعیت بدن خود را در فضا تشخیص دهیم و از سقوط جلوگیری کنیم.

    4. نکات جالب

    - توانایی شنوایی حیوانات: برخی از حیوانات، مانند خفاش‌ها، می‌توانند صداهایی را بشنوند که انسان‌ها قادر به شنیدن آن‌ها نیستند. این ویژگی به آن‌ها کمک می‌کند تا در شب شکار کنند.

    - گوش‌های بزرگ: برخی از حیوانات مانند فیل‌ها دارای گوش‌های بزرگ هستند که به آن‌ها کمک می‌کند تا صداها را از فاصله‌های دورتر بشنوند و همچنین برای تنظیم دمای بدن مفید است.

    - مشکلات شنوایی: مشکلات شنوایی می‌تواند ناشی از عوامل مختلفی باشد، از جمله عفونت‌ها، صدمات فیزیکی، و قرار گرفتن در معرض صداهای بلند. استفاده از سمعک یا کاشت حلزون می‌تواند به بهبود شنوایی کمک کند.

    5. اصطلاحات مرتبط

    - Earwax (موم گوش): ماده‌ای چرب که در گوش تولید می‌شود و به محافظت از گوش در برابر آلودگی و عفونت‌ها کمک می‌کند.

    - Ear infection (عفونت گوش): عفونت‌هایی که می‌توانند در گوش میانی یا داخلی رخ دهند و باعث درد و کاهش شنوایی شوند.

    - Tinnitus (زنگ زدن گوش): وضعیتی که در آن فرد صدای زنگ یا وز وز را در گوش خود می‌شنود، حتی زمانی که هیچ صدایی وجود ندارد.

    شکل جمع ear چی میشه؟

    شکل جمع ear در زبان انگلیسی ears است.

    ارجاع به لغت ear

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «ear» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ear

    لغات نزدیک ear

    • - ealing
    • - eames chair
    • - ear
    • - ear drops
    • - ear shell
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    oleate safecracker fluffy gutter press dislikable by default misogynistic miss the boat moisturize molasses monetary monetization moon over more or less motherless مبدأ غلط منشا گذاشتن سطل خوراک خوراکی بشقاب صبر صبور گزند دنبال کردن منظور مغازه صبح
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.