گذشتهی ساده:
remarkedشکل سوم:
remarkedسومشخص مفرد:
remarksوجه وصفی حال:
remarkingشکل جمع:
remarksملاحظه کردن، اظهار کردن
I didn't remark any changes in her looks.
متوجه تغییری در قیافهی او نشدم.
Did you remark how he was walking?
ملاحظه کردی چگونه راه میرفت؟
"what a nice day!" Ali remarked
علی گفت: چه روز خوبی!
Newspapers remarked that no one favors war.
روزنامهها اظهارنظر کردند که هیچکس خواهان جنگ نیست.
She remarked on the beauty of Tabriz carpets.
دربارهی زیبایی فرشهای تبریز اظهارنظر کرد.
ملاحظه، تذکر، اظهار، بیان، توجه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a man worthy of remark
مردی که شایان توجه است
His remarks were translated into French.
گفتههای او را به فرانسه ترجمه کردند.
He ended his remarks with a joke.
اظهارات خود را با یک شوخی پایان داد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «remark» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/remark