آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • Idioms
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Reflect

    rɪˈflekt rɪˈflekt

    گذشته‌ی ساده:

    reflected

    شکل سوم:

    reflected

    سوم‌شخص مفرد:

    reflects

    وجه وصفی حال:

    reflecting

    معنی reflect | جمله با reflect

    verb - transitive verb - intransitive B2

    بازتاب دادن یا یافتن، منعکس کردن، برگرداندن، فکر کردن، منتج شدن به

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    A mirror reflects light.

    آیینه نور را منعکس می‌کند.

    The value of each country's money reflects its economic strength.

    ارزش پول هر کشور بنیه‌ی اقتصادی آن را نشان می‌دهد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The white desert sand reflects the heat of the sun.

    شن‌های سپید صحرا حرارت خورشید را بازتاب می‌دهند.

    The building was reflected in the pool.

    ساختمان در حوض منعکس شده بود.

    a reflecting surface

    سطح بازتابگر

    a skill that reflects years of training

    مهارتی که نشان‌دهنده‌ی سال‌ها ممارست است

    This story reflects the inner thoughts of the writer indirectly.

    این داستان افکار درونی نویسنده را به‌طور غیرمستقیم نمایان می‌سازد.

    deeds that reflect honor on him

    اعمالی که برای او شرف و آبرو می‌آورد

    I need more time to reflect on the problem which you have presented.

    نیاز به وقت بیشتری دارم تا درباره‌ی مسئله‌ای که مطرح کرده‌اید تفکر کنم.

    He reflected that the news of Pari's coming might be true.

    او فکر کرد که ممکن است خبر آمدن پری درست باشد.

    Prostitution will reflect discredit to your entire family.

    روسپی‌گری همه‌ی فامیل تو را بی‌آبرو خواهد کرد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد reflect

    1. verb give back
      Synonyms:
      return repeat echo reproduce mirror reverberate resound rebound throw back reverberate reply give forth resonate reverse revert imitate emulate follow take after match copy shine flash cast catch repercuss
    1. verb think about
      Synonyms:
      think consider ponder contemplate reason deliberate meditate muse wonder speculate ruminate mull over cogitate study chew stew cerebrate
      Antonyms:
      ignore disregard
    1. verb demonstrate, indicate
      Synonyms:
      show indicate express display reveal exhibit manifest communicate evince bear out bespeak

    Collocations

    reflect well (or badly) on something (or somebody)

    انعکاس خوب (یا بد) داشتن، (نسبت به شخص یا چیزی) بازتاب خوب یا بدی داشتن

    Idioms

    reflect credit on somebody

    برای کسی مایه‌ی افتخار و سربلندی شدن

    لغات هم‌خانواده reflect

    • noun
      reflection, reflector
    • adjective
      reflective
    • verb - transitive
      reflect

    سوال‌های رایج reflect

    گذشته‌ی ساده reflect چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده reflect در زبان انگلیسی reflected است.

    شکل سوم reflect چی میشه؟

    شکل سوم reflect در زبان انگلیسی reflected است.

    وجه وصفی حال reflect چی میشه؟

    وجه وصفی حال reflect در زبان انگلیسی reflecting است.

    سوم‌شخص مفرد reflect چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد reflect در زبان انگلیسی reflects است.

    ارجاع به لغت reflect

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «reflect» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/reflect

    لغات نزدیک reflect

    • - reflation
    • - reflationary
    • - reflect
    • - reflect credit on somebody
    • - reflect discredit on somebody
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    garbled gastrointestinal gateway gear up gelatinous out of nowhere over the years Jul jump at jump on the bandwagon Jun juristic just then just as kinda تندیس نفت ماهی آبشش‌آبی ماهی دهان‌کاغذی ماهی گل‌خورک مزین کیقباد یاتاقان نفتالین زعفران لق لحیم میلیارد میلیاردر میلیون
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.