آخرین به‌روزرسانی:

    Reflector

    rɪˈflektər rɪˈflektə

    معنی‌ها

    noun

    بازتاب‌گر، بازتابنده، جسم منعکس‌کننده

    noun

    (چیز) شب‌نما

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد reflector

    1. noun optical telescope consisting of a large concave mirror that produces an image that is magnified by the eyepiece
      Synonyms:
      reflecting-telescope glass shiny metal reverberator

    لغات هم‌خانواده reflector

    ارجاع به لغت reflector

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «reflector» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/reflector

    لغات نزدیک reflector

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    shower gel romantic romantic comedy reality TV preheat PE physical education love non-smoking overhead projector OHP not often make the bed let be late for آتش‌نشان خلال دندان ببر مارچوبه بوکس نشستن تشویق کردن پشم شیشه اسباب‌بازی دزدی خانه دار رب انار تزریق پدربزرگ آوندی