شکل جمع:
observationsتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
تحتنظر بودن، تحت بررسی بودن، تحت معاینه بودن، زیر برنگری بودن
keep (somebody) under observation
(پلیس) تحتنظر گرفتن، (پزشک یا بیمارستان) مورد معاینه و بررسی قرار دادن
(نجوم) رصد کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «observation» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/observation