امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Pronouncement

prəˈnaʊnsmənt prəˈnaʊnsmənt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
اظهار عقیده رسمی، صدور رأی، اعلامیه رسمی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- the pronouncements of people who don't know much about painting
- اظهارنظرهای کسانی که از نقاشی اطلاع چندانی ندارند
- He has been making all the important pronouncements on government policy.
- همه‌ی دستورات مهم درباره‌ی سیاست دولت را او می‌داده است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pronouncement

  1. noun declaration, statement
    Synonyms: advertisement, announcement, broadcast, decree, dictum, edict, judgment, manifesto, notification, proclamation, promulgation, pronunciamento, publication, report, ukase
    Antonyms: concealment

ارجاع به لغت pronouncement

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pronouncement» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pronouncement

لغات نزدیک pronouncement

پیشنهاد بهبود معانی