گذشتهی ساده:
manifestoedشکل سوم:
manifestoedسومشخص مفرد:
manifestosوجه وصفی حال:
manifestoingشکل جمع:
manifestosهمچنین میتوان از شکل جمع manifestoes بهجای manifestos استفاده کرد.
بیانیه، اعلامیه، مانیفست
Their revolutionary manifesto inspired a generation of activists.
اعلامیهی انقلابی آنها الهامبخش نسلی از فعالان بود.
The political party released a bold manifesto outlining their vision for change.
این حزب سیاسی بیانیهی بیباکانهای را منتشر کرد که در آن دیدگاه خود را برای تغییر تعیین میکرد.
بیانیه صادر کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Activists plan to manifesto during the upcoming conference.
فعالان قصد دارند در کنفرانس آتی بیانیه صادر کنند.
The organization will manifesto next week to raise awareness.
این سازمان هفتهی آینده برای افزایش آگاهی بیانیه صادر خواهد کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «manifesto» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/manifesto