امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Platform

ˈplætfɔːrm ˈplætfɔːm
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    platforms

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B2
سکو، جایگاه، تلواره، صحن، زمین بلند که در آن ایستاده سخنرانی کنند، منبر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- The Tabriz train will depart from platform no. 4.
- قطار تبریز از سکوی شماره‌ی چهار حرکت خواهد کرد.
- The passengers were standing on the platform, waiting for the bus.
- مسافران در انتظار اتوبوس روی سکو ایستاده بودند.
- The pianist performs on a platform so that the audience can see.
- پیانیست روی جایگاه برنامه اجرا می‌کند تا تماشاچیان بتوانند خوب او را ببینند.
- The speaker stood on the platform and adjusted the microphone.
- سخنران در جایگاه ایستاد و میکروفن را تنظیم کرد.
- to share a platform with somebody else
- به‌صورت مشترک با کس دیگری سخنرانی کردن
- platform shoes
- کفش لژدار
- oil platform
- سکوی نفتی
نمونه‌جمله‌های بیشتر
noun countable
برنامه، سخنرانی
- Please address your questions to the platform.
- لطفاً اظهارات خود را به سخنران خطاب بفرمایید.
- The party's platform also includes economic reforms.
- برنامه‌ی حزب شامل اصلاحات اقتصادی نیز می‌شود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد platform

  1. noun stand or stage
    Synonyms:
    belvedere dais floor podium pulpit rostrum scaffold scaffolding staging terrace
  1. noun political stance, promises
    Synonyms:
    manifesto objectives party line plank policy principle program soapbox stump tenets

ارجاع به لغت platform

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «platform» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/platform

لغات نزدیک platform

پیشنهاد بهبود معانی